کد مطلب:216477
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:274
زندانی بیگناه
من كه بی تقصیر در زندان گرفتارم خدایا
از چه دشمن می دهد این قدر آزارم خدایا
آه از این زندان ظلمانی و زندانبان ظالم
وه كجا افتاده در غربت سر و كارم خدایا
جز فروغ گوهر اشكی كه با یاد تو ریزم
كس نیفروزد چراغی در شب تارم خدایا
ای كه می بخشی نجات از بین آب و گل شجر را
كن خلاص از محبس هارون تن زارم خدایا
كو رضا آرام جانم، كو رضا روح و روانم
تا از او روشن شود چشم گهربارم خدایا